محل تبلیغات شما


 
آری
باز هم با فرارسیدن پاییز
فصلی که در سرمای بی رحمش
عشق برای شعله ور شدن تقلا می کند
و افسردگی در لابلای سنگ فرش خیابان
کمین کرده و گریبان رهگذران را می گیرد
و سوز سرمای بی مهر او، که با زبان برنده اش
کوله بار خاطرات شیرین مردم شهر را دریده
و آنها را در تنهایی مفرط غرق می کند.
تنها یک روزنه به روی من باز است و می درخشد
برق خنده های تو و عطری که از حضورت
در خیابان های شهر باقی مانده
 

دوستت دارم به اندازه تک تک شکوفه های بهاری

بگذار خاک من، تسبیح تو باشد

این بار بخوانید، ما

بی ,شهر ,های ,تو ,سرمای ,بار ,سرمای بی ,یک روزنه ,تنها یک ,کند تنها ,روزنه به

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

حسین بیات نیک و پاک Maria's site arsanegu جامعه شناسی فرهنگی مطالب اینترنتی آموزش زبان آلمانی کارشناس رسمی دادگستری 96 دعانویسی و سركتاب و احضار tunlicafo